کد مطلب: 16730 | زمان انتشار: ۱۸:۴۵:۴۳ - دوشنبه ۵ دی ۱۴۰۱ | بدون نظر | دفعات مشاهده : 280 | |

نشانه های معماری اسلامی چیست؟

کشور ما ایران دارای فرهنگ و تمدنی بسیار پر ابهت است. این کشور تاریخ هایی را به خود دیده است که شاید بسیاری از کشورها تنها تعریف ان را شنیده باشند و هرگز چنان ابهتی را درک نکرده باشند.

فرهنگ پارسی ما با ورود اسلام، رنگ و بویی دیگر به خود گرفت و این دین والا، سبب شد تا بسیاری از جنبه های فرهنگی کشورمان هم تحت تاثیر قرار گیرند و متناسب با ان تغییر نمایند.

یکی از این موارد معماری است. پس از وروز اسلام به ایران، معماری ایرانی با دین اسلام ترکیب شد و یک معماری نوین به نام معماری اسلامی پدید آورد.

این معماری دارای ویژگی های بسیار ممتاز و ویژه ای است و نمونه های متعددی که از باقی مانده است، همگی معید منحصر به فرد بودن ان است.

از طرف دیگر ایرانیان به اندازه ای هنرمند بودن و از هوش و دانشی برخوردار بودند که آثار جامانده از این دوران هنوز هم پابرجا و مستحکم هستند

با ما همراه باشید تا با ویژگی های معماری اسلامی آشنا شویم

مقدمه ویژگی معماری اسلامی

نسل دیروز ما که هنوز مزۀ زندگی در فضاهای معماری سنتی، یا آنچه امروز به حق معماری اسلامی می نامیم، را زیر دندان دارد، آن را همچون رویایی خوش، عزیز می شمارد. هر چند گاهی سختی زندگی در آن را بیاد می آورد اما بلافاصله می افزاید که این دشواری در عین خوشی و آرامش بود، چیزی که در فضاهای معماری

امروزی همچون کیمیاست.

از سویی دیگر، نسل جوان امروز نیز که به احتمال بسیار هیچ خاطره ای از زندگی در فضاهای آن معماری ندارد؛ وقتی در آن درنگ می کند؛ احساس نشاط و انبساط می کند گوئی گمشدۀ خود را یافته است.

علیرغم آن خاطرۀ دل انگیز و این دریافت سرورآور که روح دو نسل حاضر از مخاطبان را می نوازد و پنجه در تار وجودشان می زند، امروز هنگامی که به گفتگو از آن معماری غنی و عمیق؛ که قادر است چنین به روح آدمیان نفوذ کند؛ می نشینیم تنها پاسخ های هوشمندانه آن معماری به سرسختی های اقلیم و پدید آوردن فضاهایی خنک در

سرزمین های گرم و یا بالعکس را به یاد می آوریم. اینکه چگونه با طرح دقیق حیاط های میانی گودِ سایه دار و آفتاب شکن ها و بادگیرها و حوض های وسیع آب و ضخیم گرفتن دیوارها و غیره توانسته اند به این مهم دست یابند. یا اینکه چگونه با شناخت دقیق مصالح مختلف به بهترین صورت آنها را بکار گرفته و با فن شناسی استادانه به راحتی و زیبائی دهانه های وسیع را با مصالح ساده پوشانده اند.

همچنین ممکن است در ذکر مشخصات و ممیزات این معماری از تزئینات ظریف، رنگ پردازی های دل انگیز و کاشی کاری های پر نقش و نگار، گچبری های استادانه هوش ربا و … سخن به میان آوریم و به شرح ظرایف و دقایق آنها بپردازیم.

معماری اسلامی

البته این موارد همه مهم هستند و قطعاً نشان از تیزهوشی و هنرمندی پدیدآورندگان و طراحان آن بناها دارند اما بواقع آیا بواسطه وجود چنین مواردی است که امروز این فضاها، پس از ده ها یا صدها سال، هنوز روح ما را می نوازد و خیالمان را پرواز می دهد یا ارزش های دیگری در این فضاهای کهنه است که به ما آرامش و ابتهاج

می بخشد؟ پیش تر گفته ایم که معماری قبل از هر چیزی هنر است و باید با نگاه دل بدان نگریست و جستجوهای عقل در آن، هر چند لازم است، کافی نیست و به تنهایی راه به مقصود نمی برد، به این ترتیب معماریِ ما را؛ همچون هر معماری دیگر؛ باید با دریافت «واقعه درونی» آن شناخت.

یادآور شده ایم که شناختِ مفهوم یا مفاهیم پس و پشت این معماری هم به معنای دریافت و درک آن نیست بلکه قرب به «آنِ» آن در گرو مواجهه مستقیم با آن و دریافت واقعه ای است که معمار هنرمند برای مخاطبش در صورتی مادی از خشت و آجر و چوب و گچ تدارک دیده است.

یک معمار طراح امروزی نیز؛ که شاید آرزوی طرح فضائی بدان سادگی و روانی و با چنین تأثیرگذاری عمیق را داشته باشد، از طریق اشراف به مفاهیم فرهنگی درونی آن نمی تواند به خلق چنین فضاهائی نزدیک شود بلکه او باید علاوه بر آن مفاهیم، شیوه تحویل آنها را به صور مادی بیاموزد و در تلاش خلاقانه هنرمند برای دستیابی به صورت مادی برای آن مفاهیم تأمل نماید.

 معماریِ خاک و گِل

در یک نگاه کلی معماری ما، بیش از هر چیز، معماری خاک و گِل است. فرزند خاک است؛ برآمده از خاک است؛ خاکی که همه جا هست؛ ارزان یا بی قیمت. شهرهای ما از دور همچون توده ای خاک جلوه می کنند. اکثر اوقات در کوی و برزن ها، جز دیوارهای گِلی دیده نمی شود. اما این صورتِ خاکیِ بی پرداخت همه حیثیت این معماری نیست. صورتی دیگر هم در کارست.

معماریِ درون

معماری ما، معماری درون است و نه معماری بیرون، اصل بنیادین معماری ما، توجه و تأکید بر درون است. این معماری در درون شکل می گیرد و از بیرون فهمیده نمی شود. از بیرون گنگ و اصم است و همه قال و مقالش در درون. همه زیبائی ها و لطایفش را در درون عرضه می کند.

طراح از بیرون روی گردانده و همه همّ و غمّ و هنر خود را معطوف درون کرده است. همه فضاهای آن روی به درون دارند و از بیرون بریده اند، نفس از درون می کشند. معماری، انسان همیشه خود را در آغوش بنا و در محیطی محصور می یابد و بیش از حجم پردازی بیرونی با نماهای دو بعدی درونی بنا مواجه است، چشم انداز محدود دارد و تنها منظر دور دست او آسمان بلند آبی است.

معماریِ دورویه

بدین گونه، معماری ما دو رو دارد: رویی در بیرون و رویی در درون. صورت بیرونی، صورتی ساده، طبیعی، بدون شکل، پرداخت نشده و خشن است و صورت درونی، صورتی کارشده، نظم یافته، دگرگون شده، نغز و لطیف. دو صورت متفاوت و گاهی حتی متضاد با یکدیگر، هر دو از خاک، اما این کجا و آن کجا؟ گوئی کیمیاگری در کارست.

معماری حیاط ها

معماری ما، معماریِ حیاط هاست. اصل و مایه فضاسازی در این معماری فضای باز است. فضای بازی که با وسواس و دقت تمام طراحی می شود. فضای باز محصوری که به تبع گرایش به درون روی از بیرون می پوشاند و با شکل منظم، اندازه و تناسبات فکر شده و نماهای موزون آسمان را قاب می گیرد و همراه با حوض آب و فواره و درخت و گل و سبزه مبدل به «حیاط» حیات بخش می شود. حیاط ، انسجام دهنده اجزاء و قلب زنده و تپندۀ بناست. در میان بنا می نشیند، همه فضاها به آن می نگرند و بواسطه آن اعتبار و تشخص می یابند، نسبت به یکدیگر تعریف می شوند و به هم گره می خورند. همه اجزاء بناها از حیاط نور و هوا و زندگی می گیرند.

معماریِ نظم و آراستگی

معماری ما، سراسر نظم و آراستگی است. نظم هندسی کامل در همه جای آن جاری و ساری است. انتخاب اشکال، طرح فضاها، ترکیبات آنها، نماها، تقسیم سطوح، حجم سازی ها و … همه در کامل ترین صورت هندسی ممکن اند. کژی و کاستی و تقریب و تردید و تزلزل در هیچ جا راهی ندارد. همه چیز در نهایت صحت و سلامت، استواری و تمامیت عرضه می گردد و همه کژی ها و بی نظمی ها از جلو چشم دور می شود. در همه جا از کل تا جزء؛ و بسیار جزء بنا؛ این آراستگی و نظم و تمامیت به وضوح به رخ کشیده می شود. بنا به بند هندسه ای قاطع کشیده شده است.

این نظم تنها در شکل و ترکیبات آن، در سطوح و فضاها و حجم ها نیست، در همه تصمیمات طراح معیار و اساس کار است. نظم و تمامیت و قطعیت اکسیر اصلی آن کیمیاگری است.

معماریِ سقف ها

معماری ما، معماری سقف هاست. چه غوغاها که طاق ها و گنبدهای مرتفع دوّار و سقف های مقعر پرکار در آن نیافریده اند. طاق ها و گنبدها در بیرون نمایشی پرهیبت و اثرگذار دارند و در داخل همه چیز ـ همه دار و ندارِ فضاها هستند.

گوئی همه فضا هستند، طاق پرتکلفِ پرچین و شکنج که با هندسه ای پیچیده طراحی شده، به انحاء گوناگون آراسته شده و با هوشیاری و دقت تمام نور پردازی شده است، عنصر اصلی در خلق فضای مطلوب معمارست.

دیوارها تنها پایه هائی برای سقف و در خدمت او به نظر می رسند. این همه تأکید بر سقف، بعد سوم را در معماری و فضاسازی بسیار بیش از افق به چشم می نشاند و به تعبیری معماریی سه بعدی پدید می آورد که بسیار با معماریی که امروز اغلب با آن مواجهیم متفاوت است.



ارسال نظر



لوگو اسپانسر