لطفه های ریزه میزه

دیشب که من رفته بودم مهمونی/معاون مدرسمونو دیدم از ترس اینکه گیر و غر شروع شه/نگاهمو از تو چشاش دز دیدم یواشکی از گوشه ی چشم اون/تا گوشه راست اتاق خزیدم خیال میکردم که منو ندیده/هول شدمو میزو جلوم ندیدم پا زدمو خوراکی ها رو ریختم/با خجالت لبامو زود گزیدم یهو... 

آخرین مطالب