حکایتی خواندنی از افلاطون

زشتی و زیبایی روزی، آدم نادانی که صورت زیبایی داشت، به « افلاطون» که مردی دانشمند بود، گفت: ” ای افلاطون، تو مرد زشتی هستی”. افلاطون گفت: « عیبی که بود گفتی و آن را به همه نشان دادی، اما آنچه که دارم، همه هنر است، ولی تو نمی توانی آن را ببینی. هنر تو، تنها... 

زگهواره تا گور دانش بجوی !

ابوالحسن الولوالجی بزرگ ، مردی بسیار دان و از یاران صمیمی ابوریحان بیرونی بود. گاه و بیگاه از او دیدار و درباره مسائل مختلف علمی با او گفتگو می کرد. به هنگامی که ابوریحان بیمار شد فواصل ملاقات این دو کوتاه تر ، و مباحثات علمی شان درازتر و گرمتر شد. این... 

طرز پخت آش شله قلمکار به روایت ناصر الدین شاه

اکنون ببینیم آش شله قلمکار چیست و از چه زمانی معمول و متداول گردیده است… … ناصرالدین شاه قاجار بنا بر نذری که داشت ۱سالی یک روز آن هم در فصل بهار، به شهرستانک، از ییلاقات شمال غرب تهران و بعدها به علت دوری راه، به قریهء سرخه حصار، واقع در شرق تهران... 

انتخاب دوست

حکایتی از کلیله و دمنه : انتخاب دوست لاک پشتی بود که با عقربی در نزدیکی همدیگر زندگی می کردند . آن دو به هم عادت کرده بودند . روزی از روزها در محل زندگی آنها اتفاقی افتاد و زندگی آنها را به خطر انداخت . لاک پشتی بود که با عقربی در نزدیکی همدیگر زندگی می کردند... 

اتل متل توتوله؟!

حکیمی می گفت “اتل” را به آن جهت با “متل” همراه کردند که قافیه تنگ نیاید والاّ اتل، کجا و متل کجا . آن حکیم می گفت: چون اتل را کاویدم معانی و آثاری از آن دیدم که تا بحال در هیچ عطّاری ندیدم . دهخدای ادیب در باره “اتل” آورده، که او را چند معناست... 

داستان کوتاه مرد چوپان و شیوانا

مردی چوپان از دهکده ای دوردست، تعدادی گوسفند را با زحمت زیاد به دهکده شیوانا آورد و آنها را داخل حیاط مدرسه رها کرد و نزد شیوانا رفت و در جلوی جمع شاگردان با صدای بلند گفت: «چون شنیده بودم که شاگردان این مدرسه اهل علم و معرفت هستند تعدادی از درشت‌ترین... 

آخرین مطالب